به جای عجیبی از زندگی رسیدیم. جایی که رنگش از سیاهی هم بالاتر است. جایی که خشم و نفرت را رد کردیم و رسیدیم به بُهت. بُهت از این رنگی که سیاهی پیش آن نور است. لبه‌ی جهانی عجیب که کلمات قادر به توصیف هیچ گوشه‌ی آن نیستند. جایی که گاز اشک‌آور فایده‌ای ندارد چرا که اشکی نمانده تا آورده شود. جایی که دشنام و فریاد و خنده و گریه و غم و شادی کارآمد نیست. جایی فراتر از همه‌ی احساسات. دایره‌ی لغات هیچ مورخی این‌قدر وسیع نیست که امروز را برای آیندگان توصیف کند. بدترین بخش ماجرا این است که ما را رسانده‌اند به جایی که دیگر حتی نمی‌شود توصیفش کرد. کاش زندگی هم مثل زمین فوتبال، داور داشت.

| فهیم عطار |

بازگشت از جنوب به شمال شرق

کتاب شاید عروس دریایی اثری از الی بنجامین

تکه هایی از کتاب فلسفه تنهایی اثری از لارس اسونسن

جایی ,هم ,بُهت ,عطار ,سیاهی ,زندگی ,جایی که ,وسیع نیست ,نیست که ,این‌قدر وسیع ,مورخی این‌قدر

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش تعمیرات لوازم الکترونیکی و وسایل کودکان توانمند آموزش نویسندگی پایگاه امام موسی بن جعفر (ع) نگماریوم نمونه سوال متوسطه اول آموزشگاه موسیقی سرنا دانلود کتاب و خلاصه درس ها ≡ وبلاگ شخصی حسین رضازاده